زنده یاد قاضی جواد اسماعیلی خاطره پرونده جنایی هولناکی را بازگو کرد:
چند تکنسین رادیولوژی در سطل زباله مقابل یک قصابی،متوجه چند استخوان شدند که حدس زدند متعلق به انسان باشند و پلیس را درجریان قرار دادند.

ماموران پلیس ضمن پیگیری موضوع و از آن جایی که در همان محل یک زن جوان یکباره ناپدید شده بود، قصاب را بازداشت کردند و با آزمایش استخوان‌ها، مشخص شد که متعلق به انسان و زن است.

مرد قصاب در اعترافاتش گفت: مدتی قبل این زن جوان به مغازه من آمد.او می‌گفت شوهرش بیمار است و فقیر هستند و از من تقاضای خرید نسیه گوشت کرد.اما مدتی بعد برای گرفتن آشغال گوشت به مغازه مراجعه می‌کرد. یک روز وقتی زن جوان برای گرفتن آشغال گوشت به مغازه من آمد، کاری را بهانه کردم و به او گفتم که خودش از پشت یخچال آشغال گوشت را بردارد. زمانی که او سمت یخچال رفت من در مغازه را بستم و به او تعرض کردم.او التماس می‌کرد و می‌گفت که زن آبروداری است، اما من به او اعتنایی نکردم و او را مورد تجاوز جنسی قرار دادم.

بعد از تجاوز به زن جوان، او را به قتل رساندم. بعد گوشت بدنش را از استخوان جدا کردم و در چرخ گوشت ریختم.گوشت‌های چرخ شده را بسته‌بندی کردم و در اطراف شهر رها کردم.

روز دادگاه فرا رسید.قاضی با دیدن خانواده زن جوان که افراد فقیر اما نجیبی بودند و با شنیدن روایت دردناک جنایت از زبان متهم،چنان منقلب شد که اسلحه را از کشوی خود بیرون کشید و با شلیک گلوله متهم را در دادگاه به سزای عملش رساند.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *